سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

«مادرم می گفت وقتی شب بشه و هوا تاریک، افسانه ها بیدار میشن...!»

خوب... اینجا همیشه شبه :)

آخرین نظرات

۱ مطلب با موضوع «تاپ تن» ثبت شده است

تو این مدت که نظرات دوستان رو در مورد "نه روی ماه لعنتی...!" می خوندم، متوجه شدم یه ابهام هایی هست که برای بعضیا هنوز مبهم مونده! :))
شاید بهتر باشه مشخصشون کنم چون اگه روی هم جمع بشه تو جلد دوم بدفهمی پیش میاره و تقصیر من میشه :)

لطفا توضیحات رو توی ادامه مطلب بخونید



 1. ویلیام به خاطر ملا تو تیم اخوان بود.
 2. ویلیام قصد داشت از طریق میرا به پدرش برسه! اما چرا؟
 3. تمام اطلاعات نامه ی میرا توهم و دروغ نبود!
 4. ویلیام در طول داستان اسم پدرش رو میگه!
 5. رابطه ی ملا- ویلیام- میرا چطوره؟




۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۵۱
Its Mans