سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

«مادرم می گفت وقتی شب بشه و هوا تاریک، افسانه ها بیدار میشن...!»

خوب... اینجا همیشه شبه :)

آخرین نظرات
تو این مدت که نظرات دوستان رو در مورد "نه روی ماه لعنتی...!" می خوندم، متوجه شدم یه ابهام هایی هست که برای بعضیا هنوز مبهم مونده! :))
شاید بهتر باشه مشخصشون کنم چون اگه روی هم جمع بشه تو جلد دوم بدفهمی پیش میاره و تقصیر من میشه :)

لطفا توضیحات رو توی ادامه مطلب بخونید



 1. ویلیام به خاطر ملا تو تیم اخوان بود.
 2. ویلیام قصد داشت از طریق میرا به پدرش برسه! اما چرا؟
 3. تمام اطلاعات نامه ی میرا توهم و دروغ نبود!
 4. ویلیام در طول داستان اسم پدرش رو میگه!
 5. رابطه ی ملا- ویلیام- میرا چطوره؟





 1. ویلیام به خاطر ملا تو تیم اخوان بود.

توی فصل نمسیس، آنجلو به ویلیام میگه "شاید بعدا بتونه براش کاری کنه. شاید اگه سعی کنی تو هم برای بابات کاری کنی."
ما از پدر ویلیام چیز زیادی نمی دونیم ولی می دونیم که روسا تصمیم داشتند بهش بها بدن و فرصت های تازه! طبق گفته ی آنجلو پدر ویلیام می تونه بهش کمک کنه اگه کاری براش انجام بده. ویلیام اون کار رو در قالب فعالیت هاش برای پنج و اخوان انجام داد که بعدا بیشتر می فهمیدچه کارایی بوده. اما مشخصا این کارها برای آزادی ملا بوده.




 2. ویلیام قصد داشت از طریق میرا به پدرش برسه! اما چرا؟

به قول غزل، ویلیام دوروئه و نقاب داره :)
آره! ویلیام خیلی از چیزایی که تو ذهنشه رو پس نمیده. اما یکی از دوستان متوجه این نکته شد. ویلیام کنار میرا می شینه و کم کم اون رو جذب خودش می کنه تا به پدرش برسه؛ که با اومدن نمسیس و اتفاقات پیش اومده هیچوقت بهش نمی رسه.
اما چرا...؟ چرا ویلیام باید به مهدی برسه؟ 
جواب اینه که باز هم به خاطر ملا :))
مهدی کسی بود که می تونست اسم یکی از دخترای پادگان رو توی لیست اومدن به ماه بذاره یا حذفش کنه؛ و می تونست این کار رو برای ملا انجام بده. اما بهترین راه نزدیک شدن ویلیام به چنین آدمی چی بود مشخصه! همکلاسی شدن با میرا!




 3. تمام اطلاعات نامه ی میرا توهم و دروغ نبود!

ما توی فصلای آخر فهمیدیم که نامه ی میرا وقتی نوشته شده که اون تحت اثر دگزالات بوده و تمام این ها توهماتی بوده که اخوان می خواسته بهش بده تا از طریق خشم و نفرتش، به یه فرا انسان تبدیل بشه. اما همه ی این ها توهم و دروغ بوده؟ نه!
ما از فلش بک ها و خاطرات ویلیام متوجه میشیم که اکثر اتفاقات بخش اول نامه درست بوده. حتی نیمچه علاقه یی از سمت ویلیام هم بوده اما نه اونقدر قوی که یه عشق جدید براش باشه.




 4. ویلیام در طول داستان اسم پدرش رو میگه!

ما ظاهرا از پدر یلیام اطلاعاتی نداریم ولی اون یه جا اسم پدرش رو میاره. البته اختصاری و رمزآلود! :))




 5. رابطه ی ملا- ویلیام- میرا چطوره؟

خیلی ساده :دی
مهدی  لارا ژن هاشون رو به عنوان کارمندای پنج، به کپانی اهدا می کنند. یکی شون نیمه کامل در میاد که میشه ملا و از لحاظ پتانسیل فراانسان بودن براشون فایده ای نداره؛ پس به پرورشگاه میره چون خانواده ها از پنج ژن های کامل می خواستند نه یه بچه ی عادی! یکیشون هم میشه میرا که کامل تره و به خانواده داده میشه که تا زمان مشخصش بزرگ بشه.
ملا توی پرورشگاه با ویلیام آشنا میشه و عشق دوطرفه ای بینشون ایجاد میشه. وقتی از هم جدا میشن، ویلیام برای برگردوندن ملا، به میرا نزدیک میشه که در حقیقت خواهر ملا بوده! میرا عاشق ویلیام میشه اما از طرف ویلیام جز اون نیمچه احساس، چیزی نبوده. به همین خاطر، رابطه شون قبل برگشتن ملا هم رو به سردی میره -حداقل از طرف ویلیام-
چند سال بعد ملا که از طریق تیم اخوان به ماه برمی گرده، ویلیام رو با میرا توی جشن می بینه (نمسیس) و البته ویلیام هم با دیدن ملا، می بینه که دیگه بود و نبودش با میرا فایده ای نداره و سعی می کنه ملا رو مجاب کنه که رفتنش به تیتان، تقصیر اون نبوده و در واقع ویلیام برای نجات جونش، اون رو تحویل داده. که ملا هم تو این برهه زمانی مجاب میشه و دوباره به ویلیام اعتماد می کنه؛ حتی با وجود حرف های دیمیتری! اینجا ویلیام در مورد میرا به ملا دروغ میگه.


اما این رابطه چطور دوباره از هم می پاشه؟
میرا سعی می کنه ویلیام رو برگردونه ولی ویلیام معتقده ولی دلش با ملاست، دلیلی نداره بمونه. ضمن این که ماه ها بوده سعی داشته این رابطه رو تموم کنه. در واقع میرا هم این رو می دونسته پس برای محکم کاری میره و رابطه اش با نمسیس رو هم خراب می کنه تا مطمئن شه ویلیام اگه با خودش نیست، با اونم نباشه :|
ملا به این ترتیب سال ها از ویلیام فاصله می گیره اما باز هم وقتی که می خواد از ژنرال جدا بشه یا وقتی نل از ویلیام می خواد تو قضیه ی خیانت دیمیتری دخالت کنه، با هم روبرو میشن که ملا باز هم ویلیام رو نادیده می گیره! تا وقتی که ماموریت زمین پیش میاد و نظرش بعد از این همه سال دوباره برمی گرده و به ویلیام اعتماد می کنه.


میرا تو این مدت کجا بوده؟
ملا مدتی توی آزمایشگاه فراانسان ها بوده که از طریق مهدی می فهمه خواهرش هم یکی از اوناست؛ خواهری که زمانی رقیب عشقیش بوده. با این حال خودش رو به خطر میندازه و نجاتش میده که در نهایت به پاک شدن حافظه اش -اما فرار میرا- ختم میشه. میرایی که سر از زمین در میاره و اولین دیدارش با ویلیام و ملا توی همون آزمایشگاهه. در حالی که هنوز توهماتش رو داره. البته میرا می دونه که مغزش دست کاری شده اما این افکار اونقدر قوی و واقعی اند که نمی تونه دروغ بودنشون رو باور کنه.



۹۷/۰۶/۲۰
Its Mans

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی