سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

«مادرم می گفت وقتی شب بشه و هوا تاریک، افسانه ها بیدار میشن...!»

خوب... اینجا همیشه شبه :)

آخرین نظرات

شماره 54

سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ

تو ناگهان از کجا وسط زندگی من افتادی که سال هاست من اینچنین در بهت دیدن ناگهانیت مانده ام؟

از تو گذر می کنم و نگاه نمی کنی

حرف می زنم و عکس العملی نشان نمی دهی

می آیم و سلام نمی دهی

می روم و اصرار نمی کنی

می خندم و تو به خنده ام لبخند هم نمی زنی

من را که می بینی چشم هایت برق نمی زنند

صدایم را که می شنوی نمی گویی شبیه لالایی خواندن ماه است

این حجم از بی تفاوتی در تو واقعا بی سابقه و عجیب است!!


میم.S 


۹۵/۱۰/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی