سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

.::چند خط افسانه::.

سرزمین تینا

«مادرم می گفت وقتی شب بشه و هوا تاریک، افسانه ها بیدار میشن...!»

خوب... اینجا همیشه شبه :)

آخرین نظرات

شماره 78

سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۲:۱۷ ب.ظ



مطمئنم یه جایی ته ته دلش از بحث کردن لذت می بره.
می تونه اونقدر باهات بحث کنه که تو بالاخره با لحن بی ادبانه بگی: خیلی خوب فهمیدم! ولم کن!
حتی می تونه مثل من بغض نکنه!
می تونه کاری کنه که نتونی با منطق باهاش حرف بزنی؛ کاری کنه حرفات رو بریزی تو خودت و به حرف چند دقیقه پیشش فکر کنی که پرسیده چرا همه ش سرت تو گوشی و بازی و کامپیوتره؟
تو دلت جواب بدی: دنیای اونا خیلی قشنگتر از این قبرستونه!
و منتظر باشی که اگه پرسید: الان قهری؟ جواب بدی: نه! فقط منتظرم تموم شه! همه چیز!

و بی توجه به همه چیز، ولش کنی و بری! حتی ناهار دست پخت خودت رو هم نخوری!
به قول هامون(م) مگه خودت یه بار زندگی نکردی که می خوای جای منم زندگی کنی؟!
۹۷/۱۱/۲۳
Its Mans

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی